سلام این داستان هایی که خوندنم و دوست دارم شما هم بخونین چون زیبان...
از آثار داستایفسکی:
ابله
این داستان رو از بهترین اثرهای داستایفسکی می دونم.داستان مردی نجیب زاده فقیر که بسیار شریف و صادق است. دیگران هنگامی که شرافت او را می بینند در ابتدا او را ابله می خوانند اما در ادامه خواهند فهمید که...
در این داستان به نظرم یک تراژدی تمام عیار اتفاق می افته،من اگر بخواهم دو شخصیت رو انتخاب کنم یکی همان شاهزاده و دیگری ناستازی است اگرچه بنظرم شخصیت ناستازی جالب تر و دوست داشتنی تر است
برادران کارامازوف
قمارباز
داستانی برای بیان عاشقانه ای جنون آمیز
آنقدر جنون آمیز که روای را مانند برده ای سرپا تسلیم تقدیم پولینا کرده بود
عشق پولینا بالاخره روای داستان را بر سر میز قمار کشاند و او را قمار باز کرد
و پولینا دختری زیبا که از عشق و علاقه روایی به خود خبر دار بود اما...
جنایات و مکافات
بعضی آن را شاهکار داستایفسکی و یکی از شاهکار های داستانی جهان می دانند قطعا داستان، داستان قوی است اما آیا بهترین آثر او باشد امری سلیقه ای است.
داستان درباره جوانی است که بی پول و مقروض است و بزودی قرار است خواهرش بخاطر پول با مردی ازدواج کند اما جوان راضی به اینکار نیست بنابرین تصمیم به انجام کاری می گیرد که مکافاتی عظیم برای او در پی می آورد
خاطرات خانه مردگان
خانه مردگان، داستانی پر از غصه،غم والبته حقیقت، داستانی بسیار جالب و تامل برانگیز که داستایفسکی هزینه سنگینی چنان سال های زیاد حبس را پرداخت تا بتواند چنین داستانی را برای شما روایت کند
داستان را خیلی وقت پیش خواندم اما آنچه که در ذهن دارم هرچند با متن داستان یکی نیست برای نزدیک کردن شما به متن داستان بیان می کنم(به یک نحو درباره داستان ولی به شکلی متفاوت از جانب من):
شب هنگامی که از کنار خانه پیرمرد عبور می کرد چراغ خانه اش روشن بود گمان می کردم که او همانطور که مردم می گفتند در حال مطالعه کتاب باشد اما..
خانه مردگان جایی بود که من بهترین سال های عمرم را در آنجا گذراندن درست کنار دیگر افرادی که بعضی از آنها در آن خانه می مردند و می پوسیدند
خانم صاحبخانه
داستان عاشقانه داستایفسکی؛اگرچه داستایفسکی در اکثر داستان هایش عشقی را هم روایت می کند اما در اینجا عشق موضوع اصلی داستان است(البته شاید در ابله هم بتوان همین مطلب را گفت) عاشقانه ای ...
خانم صاحبخانه خانم بسیار زیباست که جوانی دلباخته او می شود حالا بین او و خانم صاحبخانه زیبا رو یک مانع وجود دارد و آن هم ...
...
بزودی می نویسم...
